یکشنبه‌ها یه کلاس روانشناسی‌طور دارم ساعت ۵ و نیم عصر، مجازی نه تکلیف خاصی داره، نه لازمه چیزی براش آماده کنیم، نه حتی لازمه لباس خاصی براش بپوشیم چون دوربین رو روشن نمی‌کنیم کلا هم یک ساعت و نیمه ولی از صبح که بیدار میشم، فکرم درگیر اون جلسه‌س حتی از ساعت ۸،۹ صبح انگار نمی‌خوام کاری رو شروع کنم که یه وقت با اون تلاقی پیدا نکنه کلا جلسه که تموم میشه تازه می‌تونم یه نفس راحتی بکشم و کارام رو با خیال راحت انجام بدم ولی خب چه فایده؟ دیگه اون موقع وقت نماز و آماده کردن شام و ایناست امروز هم که دیگه اصلا وقت سرخاروندن نیست هم باید یه جلسه کلاس آنکولوژی ببینمهر جلسه ۴ ساعته که با نوت‌برداری و اینا به ۶،۷ ساعت هم می‌رسه، هم یه گزارش بنویسم که چکیده‌ی شونصد تا مقاله‌س، هم یه تعدادی ایمیل باید بزنم که فقط خدا می‌دونه ایمیل زدن چه انرژی وحشتناکی از من می‌گیره و تازه بعدش برم کلاس نمی‌دونم از این کلاس روانشناسیه ۲ جلسه مونده یا سه جلسه، ولی واقعا دوست دارم زودتر تموم شه ک
آخرین جستجو ها